مصاحبه با مدیرعامل
خانم چگینی خودتان را معرفی کنید و در مورد علت راه اندازی این سایت توضح بدهید: رویاچگینی هستم .در سال ۱۳۷۲ با همسرم، هر دو از دانشگاه علوم پزشکی تهران فارغ التحصيل شدیم و به ارومیه آمدیم چون همسرم متخصص قلب بود و باید طرح پزشکی رابعنوان هییت علمی دانشکده پزشکی ارومیه سپری میکرد.از همان زمان بود که من فعالیتهای خودم را در حوزه زيست محیطی با انجمن زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست با محوریت دریاچه ارومیه شروع کردم وکم کم به حوزه کارهای خیریه هم کشیده شد.
تحصيلات شما چیست؟ ليسانس پرستاری از دانشگاه علوم پزشکی تهران ؛فوق ليسانس مدیریت سازمانهای غیردولتیNGO از دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران هستم . دوره دو ساله دکترای مدیریت راهم در دانشگاه آزاد تبریز با گرایش تصمیم گیری خواندم و بعد از امتحان جامع دكتري ، به کانادا سفر کردم وچندسالی در آنجا زندگی کردم و اخيرا به ايران برگشته ام .
در مورد سابقه فعالیتهای خیریه هم توضيح بدهید: عضو هییت امنا بیمارستان خیریه امید ارومیه هستم ( از سال ۱۳۷۶ ) ، دوازده سال همكاري داوطلبانه با بنيادكودك ايران بعنوان مسئول شعبه اروميه ( ١٣٨٢ الي ١٣٩٤) داشتم و بعدا خیریه ي رفاه کودک و نوجوان ارومیه را در سال ۱۳۸۲ تاسيس كردم كه در حال حاضر عضو هييت مديره آن هستم . در سال ١٣٩٥ براي توسعه فعاليتها به سطح ملي و بين المللي موسسه خيريه غنچه هاي سرزمين من ( خانه آرزوها) را تاسيس كرديم كه الان در سمت مديرعامل و رييس هييت مديره در خدمتتان هستم
با موسسات خیریه دیگری هم همکاری داشته اید ؟ بله ؛ اتفاقا تجربه های فراوانی داریم از همکاری با خیریه های بزرگ و کوچک و درس های فراوانی هم گرفتیم و حالا خوب میدانیم که باید فقط با سازمانهایی همکاری کرد که نه تنها شفافیت ؛پاسخگویی ؛حسابرسی دقیق و گزارش دهی را محور اصلی کارشان قرار داده اند و از نظارت جدی دیگران بر عملكرد خودشان استقبال میکنند بلکه مشتاقانه ، ساز و کارهای عملی و كاربردي به اين منظور طراحی کرده اند و مثل يك اتاق شيشهاي ، در معرض ديد عموم هستند
۱-اغلب اعضای هییت مديره خانه آرزوها (موسسه خیریه غنيه های سرزمین من ) کسانی هستند که بعد از ۲۵ سال کارخیریه در حوزه بيمارستان سازی و احداث همراه سرا و تاسيس کلینیک های رایگان دندانپزشکی و فیزیوتراپی و حمایتهای ماهیانه از خانواده های تحت پوشش و سالها اداره مهدکودک در بند زنان زندان و بسیاری فعالیتهای نیکوکاری … امروز در حوزه براورده کردن آرزوها که به ظاهر كمتر از بقيه حوزه ها مهم است تمرکز کرده اند ؛دلایل این امر چیست؟
اتفاقا بايد این را به فال نیک گرفت چون ۲۵ سال تجربه حرفه ای کار تمام وقت داوطلبانه در خیریه ها ؛ سرمايه بزرگی است و ما در خانه آرزوها به این سرمايه افتخار میکنیم.قبل از هرچیز باید کمی از تاریخچه براتون بگویم :در سالهای بعد از جنگ ؛ استان آذربایجان غربی وضعیت خوبی نداشت ؛بیکاری ؛فقر؛صدمات ناشی از جنگ و محرومیت اقتصادی هم که همیشه بوده بطوریکه اگر به آمارها نگاه کنید میبینید که این استان ؛معمولا از نظر شاخص های توسعه در بین استانهای ایران ؛جزو پنج استان انتهایی جدول در بین سی و یک استان کشور است ( شاخص هاي اقتصادي ، آموزش، بهداشت و …..) ارومیه در آن سالها ، هیچ مرکزی برای درمان بیماران سرطانی نداشت ؛آنها که پول داشتند میرفتند تبریز و تهران …آنها که پول نداشتند؛ فوت میکردند ! احداث بیمارستان خیریه امید ارومیه با هدف ارایه خدمات درمانی به این كروه از بیماران ؛ توسط گروهی از پزشکان و معتمدين نیکوکار شروع شده بود كه من به اين گروه ملحق شدم و با برگزاري جشن هاي گلريزان با هدف جمع آوري پول براي احداث بيمارستان و فروش محصولات و … كار داوطلبانه خيريه را شروع كردم ؛بعدها ؛سایر فعالیت ها هم به آن اضافه شد و خوشبختانه همه آنها در حال حاضر ادامه دارد ولی؛ (خانه آرزوها) شیرین ترین و محبوب ترین بخش کار ما بود که از سال ۱۳۸۲ فعالیت خود را شروع کرده بود ، البته قبل از آن هم خانمهای علاقمند مرتبا به بخش خون بیمارستان کودکان دکتر قلی پور و بيمارستان مطهری ارومیه مراجعه میکردند و آرزوهایی را که بچه های بیمار نوشته بودند و در خانه آرزوها انداخته بودند؛برآورده میکردند؛ ولی از سال ۱۳۸۲ ببعد ، بطور مرتب ، هرماه یکبار در اولين پنجشنبه هرماه ساعت یازده صبح ؛دور هم جمع میشدیم و خانه آرزوها را باز میکردیم و آرزوهای آن را براورده میکردیم که خاطرات بسیار شیرینی از آرزوهای مختلف و عجيب و غريب کودکان در اینهمه سال وجود دارد.